مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی
Jana Partners شرکت فعال در زمینهی مدیریت مالی، بعنوان یک شرکت که با اجتماع و نهادهای اجتماعی مشارکت دارد شناخته نمیشود. اما در هفتهی گذشته، این شرکت به انجمن معلمان بازنشستهی کالیفرنیا پیوست و در ارسال نامهای به اپل برای گوشزد کردن تاثیرات محصولات این شرکت بر روی کودکان، مشارکت نمود. اخیرا نیز مدیر عامل شرکت Blackrock؛ لری فینک در نامهای به شرکتهای مرتبط با خود، اعلام کرد که این شرکت در هنگام انتخاب سرمایه گذارهای خود، به مسئولیت اجتماعی آنها نیز توجه دارد. مارک زاکربرگ، مالک فیسبوک نیز در بیانیهای اعلام کرد که با تغییر در پلتفرمهای این شرکت، قصد دارد تا در طولانی مدت اثرات مثبتی را روی مشتریان خود بگذارد. گرچه ممکن است در کوتاه مدت این اتفاق نیفتد. در این مقاله سعی داریم در مورد مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی صحبت کنیم.
ما شاهد یک تغییر بزرگ (مثل تبدیل آنالوگ به دیجیتال یا جهانی شدن) در رویهی شرکتها هستیم. شرکتها یکی پس از دیگری درک میکنند که توجه به اثرات بلند مدت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی و تاثیرات کارهای آنها بر اجتماع، میتواند تاثیر بسیار زیادی بر روی کارشان داشته باشد. تحقق این امر، به زودی فرا نمیرسد و نیازمند صبر و زمان است.
اگر قصد داریم جامعهای بهتر و موثرتر داشته باشیم، باید روی برنامههای بلند مدت و مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی متمرکز شویم (مثل تغییرات اقلیمی و آب و هوایی که نیازمند صرف زمان زیادی است) مطمئنا با درک تاثیر اجتماعی شدن بر کسب و کار و شروع انجام این چنین تغییرات در شرکتها با سوالهایی مواجه میشویم. بهتر است قبل از شروع به تغییر از خود بپرسیم که چرا اکنون باید دست به این تغییر بزنیم؟ چرا باید این موضوع را جدی بگیریم یا بازیکنان اصلی در این تغییر چه کسانی هستند یا مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی چیست؟
در این مطلب میخوانید:
اقتصاد در سال ۲۰۱۸
در بحثهای انجام شده در زمینه مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی و آموزشهای مورد مطالعه در مدارس بازرگانی و اقتصادی مختلف دو پاسخ به ذهن انسان خطور میکند. اولین جواب، نقش اجتماع بر روی نیروی کار است. امروزه دانش آموزان بر تاثیر کسب و کارها بر روی اجتماع یا محیط زیست در مقیاس کلان آن تاکید دارند و اصرار دارند که شرکتها دارای تاثیرات اجتماعی مثبت هستند تا تاثیرات اجتماعی و محیط زیستی منفی. دومین جواب اعتماد به نفس دولت در اجرای سیاستها و راه حلهای خود در مواجه با مشکلات مختلف از جمله نابرابریها و بی عدالتیها میباشد.
بیشتر بخوانید: چگونه دادههای شرکتهای اینترنتی میتواند برای مصلحت عموم استفاده گردد؟
دولت با اعتماد به نفس زیاد و بدون هیچ وقفهای در حال پیگیری مشکلات و حل آنها است و این روند بعد از انتخاب شدن دونالد ترامپ به ریاست جمهوری کشور آمریکا، سرعت بیشتری را نیز نسبت به گذشته گرفته است. با این حال پرسشهای اساسی در مورد کسب و کارهای پایدار همچنان ادامه مییابد که چگونه شرکتها میتوانند شکاف بین منابع ظاهری و محدود خود و نیازهای متعدد و مختلف جامعه را برطرف کنند.
اگر یک شرکت تصمیم درستی اتخاذ کند، آیا رقبای این شرکت از وی پیروی نمیکنند و سیاست آن شرکت را به عبارت دیگر، نمیدزدند؟! اما قابل توجه است که شرکتها همیشه تصمیمات درست را اتخاذ نکردهاند و ممکن است تصمیمات آنها همیشه خوب نباشد و برعکس تغییرات منفی را نیز اعمال کند. همانطور که در مدارس بازرگانی و اقتصادی به دانش آموزان و دانشجویان تدریس میشود که باید در ایجاد تغییرات، قوانینی را در نظر بگیرند.
قانون اول برای ایجاد تغییرات
قانون اول این است که انتظار نداشته باشید که مدیران شرکت چیزی جز افزایش سودآوری و درآمد شرکت را در نظر داشته باشند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در تصمیمات، این عامل اولویت خود را از دست بدهد و عوامل دیگر جای افزایش سودآوری را بگیرند.
گفته میشود، تغییراتی رو به رشد و مناسب انجام هستند که در طولانی مدت یا حتی در میان مدت، هر دوی منافع اجتماعی و منافع فردی شرکت را در نظر داشته باشد. در برخی شرکتها، بسته به ماهیت کارکرد آنها، مثلا شرکتهایی که تاثیر آنها بر محیط زیست یا آب و هوا وارد میشود، مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی این است که تمرکز خود را بر تصمیمات و تاثیرهای دراز مدت داشته باشند، اما در عین حال بیشتر سهامداران که از فعالیتهای مالی شرکت تاثیر میپذیرند، همواره بر اثرات کوتاه مدت این تغییرات توجه دارند.
مسئولیت اجتماعی مدیران اجرایی و تغییرات شرکتهای کوچک و بزرگ چه تاثیری دارند؟
بحث دیگر این است که تغییرات شرکتهای بزرگ بسیار تاثیر گذارتر از تغییرات در شرکتهای کوچک است، این تصادفی نیست که شرکتهایی که در بالا ذکر شد اپل، فیس بوک و BlackRock هستند. اپل یک شرکت بسیار قدرتمند است و اقدامات آن میتواند دستور کار یک صنعت را تعیین کند. اگر یک توسعه دهنده شخصی برنامهای را برای بچهها طراحی کند، ممکن است هیچ تاثیر زیادی در بازار نداشته باشد اما اگر اپل این موضوع را اولویت بندی کند، کل رویهی بازار تغییر میکند، همین امر در مورد فیس بوک صادق است.
در حقیقت پاسخ یکی از سوالات ما تحت عنوان اینکه بازیگران اصلی تغییرات چه کسانی هستند در اینجا مشخص میشود. در صنعتهای مختلف، رهبران بازار، بازیگران عمدهی آن صنعت هستند، در تکنولوژی و نرم افزار؛ اپل، در شبکههای اجتماعی فیسبوک و در صنعت پول و سرمایه گذاری BlackRock از بازیکنان و نیز بازیگردانان بزرگ زمینهی خود هستند که تاثیر شگرف تغییرات را میتوانیم از این شرکتهای ببینیم.
شرکتهای بزرگ به دلایلی؛ انگیزههای مختلفی برای شروع تغییرات از خود دارند. سودآوری شرکتهای بزرگی مثل اپل در دورههای سه ماهی کوتاه مدت، همیشه تضمین شده است، پس آنها هراسی از برنامه ریزیهای بلند مدت و دل بستن به تاثیرات بلند مدت ندارند. یعنی این شرکتها میتوانند از قدرت خود در بازار به عنوان اهرمی برای پیشبرد اهدافشان در تغییرات اجتماعی و همراه کردن بقیه با خود، استفاده کنند.
درونی سازی چیست و چه تاثیری دارد؟
همچنین بنگاهها میتوانند بسیاری از “خارجیها” را “درونی” سازی کنند. منظور از خارجیها، بطور مثال، هزینههایی است که نه تنها بر شرکت تحمیل میشوند بلکه بر کسانی که در شرکت سهیم نیستند نیز تاثیر میگذارند، Externalities یا خارجیها؛ مشکلاتی را برای بازارها ایجاد میکند، زیرا نه خریدار و نه فروشنده هیچ انگیزهای برای مقابله با هزینهها ندارند. داستان اقتصادی هنری فورد، تا حدودی بیانگر این اصل است. شرکتها لزوما هزینهی مقابله با تمام تاثیرات خارجی را ندارند اما میتوانند با اتخاذ تصمیمهایی تاثیرات خارجی را کمتر کنند. مثلا اگر کارگران پول ندارند، کل اقتصاد ممکن است رنج ببرد.
فورد تصمیم گرفت دستمزد را در کارخانههای خود افزایش داد زیرا او معتقد بود که اگر کارگرانش در جیبهای خود پول بیشتری داشته باشند، اتومبیلهای بیشتری را برای فورد تولید میکنند. داستان فورد، نمونه ای از مبارزه با خارجیها است. شرکتهایی که این گونه تصمیمات را اتخاذ میکنند به دنبال پیروزیهای کوتاه مدت هستند و از این پیروزیهای کوتاه مدت در جهت نیل به اهداف بلند مدت استفاده میکنند. فیس بوک و اخبار این شبکه اجتماعی را در نظر بگیرید.
اگر شما وارد فیس بوک شوید، بعضی از اخبار جعلی را بخوانید و بعدها چند نفر از دوستانتان را از آنچه میخوانید با خبر کنید، قطعا در این بین تاثیرات منفی زیادی وجود دارد. هزینه دوستانتان برای شنیدن این خبر جعلی در این تعامل بین شما و فیس بوک در نظر گرفته نشده است.
چگونه هزینههای حاصل از تغییرات کاهش مییابد؟
اما اگر شخصی به فرض در مورد اخبار جعلی فیسبوک با دوستانش صحبت نکند و هیچ کس را با خبر نکند، هزینههای تاثیرات منفی این اخبار در خارج از کشور در نظر گرفته نمیشود. با این حال، بیشتر توجه فیسبوک به این است که بدون وجود این اخبار در دنیای مجازی، تکاپو و پویایی این شبکهها کاهش یافته و هزینههایی متحمل خود شرکت در درون آن (بواسطه ی کم شدن مشتریان و کاهش رونق و سودآوری شرکت) میشود.
در حال حاضر، ما در برههای قرار داریم که شرکتهای بزرگ از تاثیر مسئولیتهای اجتماعی و اجتماع بر کسب و کار خودشان، به دقت آگاه شدهاند و برای استفاده از این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری، تصمیمات مناسبی اتخاذ میکنند.
بیشتر بخوانید: راهنمایی ضروری برای تعریف یک شاخص کسب و کار موثر و کارآمد
بعنوان نتیجه میتوان گفت برای ایجاد تغییرات در هر زمینهای، باید به فکر متقاعد کردن شرکتهایی باشیم که رهبران صنعت مختص به خود هستند.
مهم نیست جنبهی مورد نظر ما اجتماعی باشد یا محیط زیستی یا هر چیز دیگر. باید برای ایجاد و شروع تغییرات به سراغ بازیگران بزرگ هر صنعت برویم. درآمد ۵۰۰ شرکت در جهان؛ برابر با ۳۷ درصد از تولید ناخالص داخلی در کل جهان است. چه اتفاقی میافتد اگر بتوانید ۱۰۰ نفر از آنها را متقاعد کنید که مثلا بدون آزاد کردن کربن دی اکسید به ادامه کار خود بپردازند یا بر نیروی کار خود فشار کمتری وارد کنند؟! این سناریو احتمالی نیست، کاملا میتوان بر نتیجه بخش بودن آن مطمئن بود چرا که، جز سیاستهای عمومی کشورهایی با حکومتهای دموکراتیک سالم است.
منابع: hbr.org
پاسخها