روشهای موثر برای حل تناقضها در خلاقیت گروهی

محققان بیش از ۱۵۰ سال است که درباره خلاقیت در حال انجام مطالعاتی هستند، اما نتایج حاصل از این مطالعات هنوز مبهم است. دانستههای ما به درک چگونگی برجستگی ایدههای خاص، زیاد نزدیک نیست. تا این هنگام، خلاقیت از این فرض بررسی شده است که تابعی از افراد خاص و ویژگیهای آنها است. محققان در این رابطه سوالی پرسیدند که افراد خاص چگونه و از طریق چه عواملی باعث به وجود آوردن ایدههای منحصر به فرد در ذهن خود میشوند. اما برخی از دانشجویان محقق، در رابطه با خلاقیت گروهی به این نتیجه رسیدهاند که سایر عوامل مهم ترویج دهنده و یا مهارکننده الگوهای فکری، کارهای خلاقانه و خاص را رد میکند.
در این مطلب میخوانید:
فلسفه متمایز بودن و خلاقیت
یکی از محرکهای اساسی که به افراد در محیطهای کاری و مشاغل خود انگیزه میدهد، لزوما متمایز بودن است (از طریق دستاوردهای شخصی، آثاری را از خود در جهان بر جای بگذارد). در صنعت هنر و هنرمندان، اوتو رنکان، که یک روانکاو است، میگوید که تمایل افراد به خلاقیت ناشی از نیاز آنها به داشتن احساس جاودانگی، به صورت نمادین و برجای گذاشتن آثار غیر قابل توصیف خود در نسلهای بعدی به صورت آثار هنری است. اگر تصمیم به گرفتن رتبه و ترفیع یافتن دارید، این محرک منحصر به فرد، ممکن است انگیزه اصلی بسیاری از افراد برای دنبال کردن یک مسیر خلاقیت باشد.

از سویی دیگر، انبوهی از تضادها در وجود هر یک از ما انسانها وجود دارد و یک محرک دیگر وجود دارد که میتواند عامل تضعیف انگیزه ما برای منحصر به فرد بودن باشد و این محرک، نیاز ما به ارتباط با دیگران است. همانطور که روانشناسی به نام آبراهام مازلو، اظهار دارد همه ما برای درک شدن، مورد توجه قرار گرفتن و اشتراک گذاری اطلاعات خود، نیازمند حضور در گروهها هستیم.
افرادی که به این نیاز خود توجهی ندارند از لحاظ پایداری عاطفی، به میزان قابل توجهی مقاومت کمتری دارند. رابطه بین خلاقیت و سلامت روانی ضعیف، به طور دقیق بررسی و ثبت شده است و ممکن است است ناشی از احساس بنیادین احساس بیگانگی در جمع باشد.
بیشتر بخوانید: همهی اعضای گروهتان را موظف کنید تا شخصیت خلاقی باشند
رفتار گروهی
وقتی ما در گروهی هستیم، از وجود امنیت و احساس همراهی که افراد گروه آن را به وجود می آورند، لذت میبریم. در این زمینه شباهت ما با دیگران در پویایی و فعال بودن است. هنگامیکه ما نیاز فردی خود را برآورده میکنیم و از احساس منحصر به فرد بودن لذت میبریم. این نقطه نظر تفاوت ما با دیگران در نظر گرفته شده و بسیار مهم است.
در نتایج حاصل از تحقیقات، این نکته قابل توجه است که این شرایط متفاوت، همان چیزی است که به جستجوی مسیرهای شناختی متفاوت از مسیرهای طی شده قبلی توسط خود و یا اطرافیان، کمک میکند. این دو محرک ذهنی انسان، با اینکه مفهوم عضویت در گروه باعث تقویت فرایندهای شناختی مشابه با سایر اعضای گروه و تضعیف انگیزه تفکر منحصر به فرد بودن (در واقع خود خلاقیت) میشود، در جهت مخالف هم حرکت میکنند.
مطالعات متعددی، از این مفهوم نظری به صورت عملی حمایت کردهاند. برای مثال در مواقع بروز تروما و استرس، این تمایل در افراد وجود دارد که با دیگران ارتباط برقرار کرده و با گروهی از افراد به همدردی و یافتن راهی مناسب برای حل مشکل، بپردازند. اما به نظر میرسد در این شرایط میزان خلاقیت گروهی کاهش مییابد.
بنابراین وقتی شما گروهی را اداره میکنید و یا در یک گروه مشغول به فعالیت هستید، چه کاری برای تقویت خلاقیت گروهی میتوانید انجام دهید؟
فعال و پویا بودن و تاثیر آن بر خلاقیت گروهی
در ساختار یک گروه، فعال و پویا بودن گروه، وابسته به دو عامل است. یکی از این عاملها جهت گیری جمع گرایانه گروه، در جایی که انتظار میرود منافع گروهی مورد انتظار باشد و عامل دیگر گرایشات فرد گرایانه در زمانی که انتظار میرود افراد در تلاش برای حفظ و افزایش منافع خود باشند، است.
وقوع این امر تصادفی و دور از انتظار نیست که ایالات متحده، یکی از فردیترین کشورها در جهان بوده و از نظر حق ثبت اختراعات تولید شده، نوآوری و انتشار تحقیقات علمی نیز خلاقترین کشور محسوب میشود.
نتیجه کاری افرادی که در فرهنگهای کاری انفرادی و فرد گرایانه مشغول به فعالیت هستند، احتمالا سطح بالایی از نوآوری است. با این حال، بهتر است فرهنگ یک فرد پرتقالی و فرد آسیایی که هر دو از فرهنگ کاری گروهی برخوردار هستند، در مقایسه با ایالات متحده (مانند یک شرکت فرعی پرتقالی چند ملیتی از ایالات متحده) مورد بررسی قرار دهیم.
این امر غیر معمولی نیست که شرکت اصلی بخواهد سهامی شرکت خود را که در واقع شامل شیوه و روند کاری و تکنیکهای ارزشمند هستند به محیط شرکتهای فرعی و زیر مجموعهای خود وارد کند. این موضع گاهی اوقات به عنوان نوعی سیاست و برای تنظیم شدن ساختار و شیوههای زیر مجموعهها توسط گروههای مدیریتی از سوی دفتر مرکزی سازمانها در نظر گرفته میشود. در این شرایط، کارمندان در عین فعالیت فردگرایانه، خود را در شرایط کاری گروهی پیدا کنند. البته پیش بینی مفاهیم خلاقیت گروهی در چنین شرایطی دشوار میشود.
بیشتر بخوانید: معادله نوآوری چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
مثالی درباره تاثیر پویایی گروه در مقایسه با فرد بر خلاقیت گروهی
مثال دیگری درباره تاثیر پویایی گروه در مقابل فرد بر خلاقیت گروهی، انجام همفکری است. در نیمه آخر قرن بیستم، فعالیت شرکتهایی که خواهان ترغیب تفکر خلاق بودند، منوط به ایجاد همفکری و تشکیل گروه به عنوان ابزاری مهم در روند کاریشان بود. اما در هر دو موقعیت کار گروهی یا کار فردی، پایبند بودن به ارزش منافع جمعی، اصول اخلاقی مربوط به کار گروهی و تاثیر آن در رشد و پویایی گروه است که حائز اهمیت است.

هنگامی که الکس بورن، مدیر اجرائی تبلیغات، موضع همفکری را در کتاب Applied Imagination را در سال ۱۹۵۳ ارائه نمود، پیش بینی کرد که با بکارگیری همفکری در میان افراد، تعداد ایدههایی که توسط گروهی از افراد در پاسخ به مشکل یا چالشی ارائه میشود، دو برابر خواهد شد. با این حال، این مطلب ثابت شد که نتایج با انتظارات وی سازگار نبودند. همان گونه که از تحقیقات بعدی میتوان فهمید، در واقع تعداد ایدههای ارائه شده توسط گروهی از افراد و با استفاده از همفکری در مقایسه با تعداد ایدههای ارائه شده توسط یک فرد به تنهایی، کمتر است.
بنابراین اگر نمیتوانید برای ایجاد ایدههای خلاقانهتر، به همفکری و کار گروهی اعتماد کنید، چه کاری میتوانید انجام دهید؟ یک راه حل، اطمینان یافتن از وجود فضای کافی برای تامل و تفکر افراد است.
کلام آخر
در مواقعی که نیاز به همفکری دارید، وجود فضای کافی برای تامل و تفکر افراد، ممکن است بدان معنا باشد که اعضای گروه به منظور تعامل ایدههای خود (نه در شرایط فوری اعضای دیگر گروه)، مدت زمانی را صرف میکنند. پس از آن افراد میتوانند برای به اشتراک گذاری ایدههای خود گرد هم جمع شده و در مورد چگونگی ارتباط کمکهای فردی آنها با توجه به وظیفه مورد نظر بحث کنند.
آنها ممکن است به منظور ایجاد ایدههایی بر پایه مشارکتهای اصلی، در تعاملات فکری خود گاهی دچار اختلاف نظر شوند. در محیطهای کاری روزمره ما، این توانایی با یافتن وقت و مکانی برای تفکر شخصی برای فعال کردن اندیشه خلاق بسیار مهم است. اما حتی اگر موقعیت و آزادی برای رسیدن به شکوفائی برای آنها مهیا شود، خلاقیت گروهی میتواند یک پدیده گریزان و شکننده باشد که میتواند تحت تاثیر عواملی مانند سبک رهبری، استرس و فرهنگ سازمانی باشد.
وجود یک فلسفه مدیریتی که به مردم اطمینان دهد که خلاق بودن فرآیندی تایید شده است، امری مهم تلقی میشود، بدین علت که وجود رهبر موفق و با تدبیر باعث تقویت این عقیده میشود که سهم خلاقیت همه مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت نوآوری در سازمانهای امروزی، آیا زمان آن فرا نرسیده که به استفاده و اعمال تکنیکهای خلاقیت بپردازیم؟
منبع: hbr.org
پاسخها